چقدر سخته چيزي كه تا ديشب بود يادگاري صبح بلند شي و ببيني كه ديگه دوسش نداري
چقدر سخته كه بغض داشته باشي ،اما نخواي كسي بفهمه
چقدر سخته كه عزيزترين كست ازت بخواد فراموشش كني
چقدر سخته كه سالگرد آشنايي با عشقت رو بدون حضور خودش جشن بگيري
چقدر سخته كه روز تولدت ،همه بهت تبريك بگن بجز اوني كه فكر مي كني بحاطرش زنده اي
چقدر سخته كه غرورت رو بخاطر يك نفر بشكني بعد بفهمي كه دوست نداره
چقدر سخته كه همه چيز رو بخاطر يك نفر از دست بدي ، اما اون بگه نمي خوامت
چقدر سخته كه نباشه هيچ جائي براي آشتي بي وفاشه اونكه جونتو واسش گذاشتي
چقدر سخته تو زمستون غم بشينه رو برفا مي سوزونه گاهي قلب رو زهر تلخ بعضي حرفا
چقدر سخته اون كسي كه اومد و كردت ديوونت هوساش وقتي تموم شد بگه پيشت نميمونه
چقدر سخته اون كه مي گفت واسه چشات ميميره بره و ديگه سراغي از تو و نگات نگيره
چقدر سخته تا يه روزي حرفاي اون باورت شه نكنه يه روز ندامت راه تلخ آخرت شه
چقدر سخته كه دلي رو با نگات دزديده باشي وسط راه اما از عشق يه كمي ترسيده باشي
چقدر سخته توي پاييز با غريبي آشنا شي اما وقتي كه بهار شد يه جور ازش جدا شي
چقدر سخته واسه ي اون بشكنه يه روز غرورت اون نخواد ولي بمونه هميشه سنگ صبورت
چقدر سخته اون كه ديروز تو واسش يه رويا بودي از يادش رفته كه واسش تو تموم دنيا بودي
چقدر سخته يه شب واسه چيدن ستاره بري ولي تا رسيدي اونجا ببيني روز شد دوباره
چقدر سخته توي چشماي كسي نگاه كني كه تمام مهرت رو ازت دزديده و به جاش يه زخم هميشگي به قلب تو هديه داده و به جاي اينكه لبريز از كينه و نفرت بشي حس كني كه هنوز دوستش داري
چقدر سخته وقتي پشتت بهش دونه هاي اشك گونه هاي تورو خيس كنه اما مجبور بشي بخندي تا نفهمه كه هنوزم دوسش داري
چقدر سخته دلت بخواد دستت رو باز به ديواري تكيه بدي كه يه بار زير آوار غرورش همه ي وجودت له شده
چقدر سخته تو خيالت ساعتها باهاش حرف بزني اما وقتي ديديش هيچي جز سلام نتوني بگي
چقدر سخته گل خودتو تو يه باغ ديگه ببيني هزار بار تو خودت بشكني وآروم زير لب بگي:گل من باغچه نو مبارك
نظرات شما عزیزان: